
در روزگار قدیم جزیره دورافتاده ای بود که همه احساسات در آن زندگی می کردند:
شادی، غم، غرور، عشق و ... .
روزی به همه اعلام شد که جزیره در حال غرق شدن است. بنابراین، هر یک شروع به تعمیر قایق هایشان کردند. اما عشق تصمیم گرفت که تا لحظه آخر در جزیره بماند. زمانی که دیگر چیزی از جزیره روی آب نمانده بود، عشق تصمیم گرفت تا برای نجات خود از دیگران کمک بخواهد.
:: بازدید از این مطلب : 416
|
امتیاز مطلب : 80
|
تعداد امتیازدهندگان : 27
|
مجموع امتیاز : 27