شقیق بلخی : " به هارون الرشید: اگر در بیابان تشنه شوی چنان که به هلاک نزدیک باشی و آن
ساعت شربتی آب یابی به چند بخری؟ گفت : به هر چند که خواهد . گفت: "اگر نفروشد الا به
نیمه ملک؟ "
گفت: بدهم . گفت :" اگر تو آن آب بخوری و از تو بیرون نیاید چنان که بیم هلاک بود . یکی
گوید : من تو را علاج کنم اما نیمه ملک تو بستانم چه کنی؟ گفت : بدهم . گفت :" پس چه نازی
به ملکی که قیمتش یک شربت آب است که بخوری و از تو بیرون آید؟" هارون بگریست و او را
به اعزازی تمام باز گردانید.
:: بازدید از این مطلب : 442
|
امتیاز مطلب : 88
|
تعداد امتیازدهندگان : 29
|
مجموع امتیاز : 29