نفس فرداها
نوشته شده توسط : گروه IT انجمن

 

 

شب را نمیبینی،آسمان کوتاه است؟

ماه را چه؟    نمیابی؟

پس چرا میگویی،آسمان کوتاه است؟!

در میان تب و تاب این مهتابها

در میان شب تاریک نفسهایت

در میان صبح سرد این ره خانه

تو میدانی و بس.

من تمام لحطاتم خالی از بیتابی است

راه را میشکنی و مرا میبابی

من چه بی رنگم در این بوستان رنگها

در این دنیا

در این عالم

که دیوانه دلها شد و رفت.

آنکه میبارد و میگوید از تنهایی

چه بی روح است که روح ابدیت را

از سراسر نفسش بس ز خزان میخواند.

در تمام این لحطات گذرای دل ما

در تمام رازهای نهان دنیا

در تمام شب و این اندیشه فرداها

من اگر یافتمش به تو هم میگویم،

آری من او را که تمام دنیاست

در میان همه این شبها که ندیدم خبری از او

میابم و میگویم

آسمان انتهایش اوست

که تو هر دم میخوانیش ولی نشناخته ای اورا

آری او یکتای تمام دنیاست

راه امید،روز روشن،نفس فرداهاست

سرنوشت همه رویاهاست

و که میدانی،نامش خداست.

 

توسلی زاده

 





:: بازدید از این مطلب : 395
|
امتیاز مطلب : 71
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : 12 مرداد 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: